عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 59
نویسنده : حسینی
پادشاه پیر و امتحان فرزندانش پادشاه پيری بود که می ­خواست يکی از سه پسر خود را برای سلطنت آينده انتخاب کند. روزی سه شاهزاده را صدا کرد و به هر سه نفر مبلغ يکسانی پول داد و از آنها خواست که قبل از عصر همين روز، چيزی بخرند و با آنها يک اتاق را پر کنند. شاهزاده اول بسيار فکر کرد و با تمام پول برگ نيشکر خريد. اما با اين برگها فقط يک سوم اتاق را پر کرد. شاهزاده دوم با اين پول پوشال ارزنتر خريد. اما با اين پوشال­ها فقط نيمی از اتاق را پر کرد. نزديک بود آسمان تاريک شود. شاهزاده کوچک با دست خالی برگشت. ديگران بسيار تعجب کردند و از او پرسيدند: تو چه خريده ­ای؟ او گفت در راه يک يتيم را ديدم که شمع می­ فروخت. همه پول را به او دادم و فقط چند شمع را خريدم. اما وقتی که شمع ­ها را روشن کرد، نور آنها همه اتاق را روشن کرد.

:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: پادشاه پیر و امتحان فرزندانش ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 81 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حسینی و آدرس mohammadjavadhosseini.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com